خبرگزاری مستقل رسپار دوئل روسیه و آمریکا بر سر اوکراین/صیانت از اعتبار نظام ارجح است/بازگشت به عصر تجزیه؟! - رسانه رسپار

به گزارش «رسپار»؛ روزنامه‌های امروز چهارشنبه چهارم اسفند در حالی چاپ و منتشر شد که خلبانان ارتش در آسمان بدرقه مردم، توصیه رهبری به مجلس درباره بودجه، به رسمیت شناخته شدن جدایی طلبان اوکراین توسط روسیه، اعتراض‌ها به تصویب پرحاشیه کلیات طرح موسوم به صیانت و عزل فرماندار به دلیل توهین به خبرنگار در صفحات نخست روزنامه‌های امروز برجسته شده است.

در ادامه تعدادی از یادداشت‌ها و سرمقاله‌های منتشره در روزنامه‌های امروز را مرور می‌کنیم:

صیانت از اعتبار نظام ارجح است

مسعود پیرهادی، سردبیر روزنامه رسالت در سرمقاله امروز این روزنامه با عنوان صیانت از اعتبار نظام ارجح است نوشت: تعدادی از وکلای ملت در کمیسیون مشترک طرح حمایت از حقوق کاربران در فضای مجازی، کلیات طرح صیانت را به تصویب رساندند. پیرامون ماهیت و محتوای طرح پرمسئله و حاشیه‌دار صیانت، بار‌ها به تفصیل، گزارش و یادداشت کار کردیم؛ اما این‌بار لازم است قدری راجع‌به مفاهیم وکالت، ولایت و حمایت نوشته شود.

نمایندگان مجالس وکیل‌اند یا ولی؟ وکیل کیست؟ حدود اختیارات وکلای مستقر در خانه ملت تا کجاست؟

چراغ راه دلبستگان به انقلاب اسلامی در بیانات امام و رهبری معظم است. معمار کبیر انقلاب در جمع منتخبی از مجلس خبرگان، مطالبی فرمودند که حجت را بر ما و هر کسی که خود را پیرو خمینی کبیر رضوان‌الله‌تعالی‌علیه می‌داند تمام می‌کند: «اکثریت هر چه گفتند آرای ایشان معتبر است ولو به خلاف، به ضرر خودشان باشد. شما ولیّ آن‌ها نیستید که بگویید این به ضرر شماست؛ ما نمی‌خواهیم بکنیم. شما وکیل آن‌ها هستید؛ ولیّ آن‌ها نیستید. بر طبق آن طوری که خود ملت مسیرش هست. شما هم خواهش می‌کنم از اشخاصی که ممکن است یک وقتی یک چیزی را طرح بکنند که این طرح برخلاف مسیر ملت است، طرحش نکنند از اوّل، لازم نیست، طرح هر مطلبی لازم نیست. لازم نیست هر مطلب صحیحی را اینجا گفتن. شما آن مسائلی که مربوط به وکالت تان هست و آن مسیری که ملت ما دارد، روی آن مسیر راه را بروید، ولو عقیده‌تان این است که این مسیری که ملت رفته خلاف صلاحش است. خوب، باشد. ملت می‌خواهد این طور بکند، به ما و شما چه کار دارد؟ خلاف صلاحش را می‌خواهد.

ملت رأی داده؛ رأیی که داده متَّبع است. در همه دنیا رأی اکثریت، آن هم یک همچو اکثریتی، آن هم یک فریاد چند ماهه و چند ساله ملت، آن هم این مصیبت‌هایی که ملت ما در راه این مقصد کشیده‌اند، انصاف نیست که حالا شما بیایید یک مطلبی بگویید که برخلاف مسیر است. یعنی انصاف نیست، که نمی‌شود هم، پیش نمی‌رود. اگر چنانچه یک چیزی هم گفته بشود، پیش نمی‌رود؛ برای اینکه اولاً مخالف با وضع وکالت شما هست و شما وکیل نیستید از طرف ملت برای هر چیزی؛ و ثانیا بر خلاف مصلحت مملکت است، برخلاف مصلحت ملت است؛ برخلاف مصلحت خود آقایان است.»

رهبر حکیم انقلاب و خلف صالح امام نیز همین مشی و مرام را دنبال می‌کنند؛ ایشان در امر زمامداری و مسئله کلان بیعت با امام نیز رأی مردم را دارای موضوعیت و اعتبار می‌دانند؛ چه رسد به مادون آن: «در اسلام به نظر مردم اعتبار داده شده؛ رأی مردم در انتخاب حاکم و در کاری که حاکم انجام می‌دهد، مورد قبول و پذیرش قرار گرفته؛ لذا شما می‌بینید که امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) با اینکه خود را از لحاظ واقع، منسوب پیغمبر و صاحب حق واقعی برای زمامداری می‌داند، آنوقتی که کار به رأی مردم و انتخاب مردم می‌کشد، روی نظر مردم و رأی مردم تکیه می‌کند. یعنی آن را معتبر می‌شمارد و بیعت در نظام اسلامی یک شرط برای حقانیت زمامداریِ زمامدار است. اگر یک زمامداری بود که مردم با او بیعت نکردند، یعنی آن را قبول نکردند، آن زمامدار خانه‌نشین خواهد شد و مشروعیت ولایت و حکومت به بیعت مردم وابسته است یا بگوییم فعلیت زمامداری و حکومت به بیعت مردم وابسته است.»

مسئله مهم دیگر این است که مردم از یک تصمیم، فارغ از اینکه طراحان آن قصد حمایت داشته باشند یا نه، باید حس حمایت هم بگیرند. اینجا ورای قصد و وقوع آن، یک مؤلفه دیگر مثل برداشت، نگاه و احساس مردم نیز اهمیت پیدا می‌کند. یکی از مهم‌ترین حمایت‌ها هم این است که احساس حمایت‌شدن را به مخاطب القا کنیم. نمی‌شود عموم مردم نسبت به یک طرح اینقدر واهمه و ترس داشته باشند و ما نام طرح را حمایت بگذاریم.

امروز صیانت از اعتبار و سرمایه اجتماعی نظام به‌مراتب از صیانت فضای مجازی ارجح و اولی است. این به آن معنا نیست که فضای مجازی بی‌صاحب رها شود بلکه می‌بایست با رعایت ملاحظات و نظر مردم تأمین امنیت و حمایت صورت بگیرد. این تقدم وتأخر و ارجحیت، رتبی است نه زمانی.

بازگشت به عصر تجزیه؟!

روزنامه جمهوری اسلامی طی یادداشتی در شماره امروز خود با عنوان بازگشت به عصر تجزیه؟! نوشت: مناقشات روسیه و غرب به پیشاهنگی آمریکا سرانجام به اعلام به رسمیت شناختن باصطلاح استقلال دو استان «دونتسک» و «لوهانس» واقع در شرق اوکراین توسط ولادیمیر پوتین رئیس‌جمهور روسیه منجر شد. این اقدام بسیار عجیب پوتین که با اعزام نیرو‌های نظامی روس به این دو استان شرق اوکراین به بهانه حمایت از آن‌ها در برابر دولت مرکزی و کشور‌های غربی صورت گرفته است، واکنش‌های منفی زیادی به همراه داشته که همچنان ادامه دارد.

اینکه در روز‌های آینده چه تحولاتی در اوکراین رخ خواهد داد و اینکه آیا این اقدام پوتین به یک جنگ منجر خواهد شد یا اتفاقات دیگری را باید انتظار داشت، هنوز قابل پیش‌بینی نیست، ولی در این نکته نمی‌توان تردید کرد که اقدام پوتین نوعی بازگشت به عصر تجزیه سرزمین‌های دیگران است، واقعه‌ای که زمان آن سپری شده و در دوران کنونی هیچکس چنین چیزی را نمی‌پذیرد. رئیس‌جمهور روسیه با اقدام بسیار عجیب خود هرچند غرب را در مقابل عمل غیرقابل پیش‌بینی قرار داده، ولی چهره خود را نیز در تاریخ روسیه، در کنار تزار‌ها قرار داده است. در جهان معاصر، تجزیه کشور‌ها را به هر بهانه‌ای که باشد حتی اینکه اکثر مردم منطقه‌های موردنظر پوتین، روس‌زبان هستند، قابل پذیرش نیست. وضعیت دو استان مورد نظر پوتین نیز بگونه‌ای نیست که بتوانند به عنوان کشور‌های مستقل به حیات خود ادامه بدهند.

نکته دیگری که تعجب ناظران را برانگیخته، پذیرش اقدام پوتین توسط سوریه و انصارالله یمن است. چنین پذیرشی توسط چند کشور آمریکای جنوبی و لاتین به دلایل خاص وابستگی آن‌ها به روسیه قابل درک است، ولی از سوریه و بالاخص از انصارالله یمن همراهی با پوتین در اقدامی که برای تجزیه اوکراین کرده بسیار عجیب و خارج از چارچوب‌های معیاری کشور‌های مسلمان است. هرچند این همراهی‌ها با روسیه را می‌توان با رفتار زشت آمریکا و غرب علیه سوریه و یمن و همراهی آن‌ها با عربستان و امارات و تروریست‌ها مرتبط دانست، ولی تایید تجزیه کشور‌ها در عصر حاضر همانند خود تجزیه غیرقابل پذیرش است.

 

دوئل روسیه و آمریکا بر سر اوکراین

سیدعلی خرم استاد حقوق بین‌الملل دانشگاه طی یادداشتی در شماره امروز شرق با عنوان دوئل روسیه و آمریکا بر سر اوکراین نوشت: همه در جهان از هم می‌پرسند آیا در اوکراین بالاخره جنگ می‌شود؟ آیا اختلاف بر سر اوکراین تبدیل به یک جنگ تمام‌عیار بین آمریکا و روسیه خواهد شد؟ آیا چنین جنگی احتمال دارد به جنگ سوم جهانی تبدیل شود؟ برای پاسخ به این سؤالات و سؤالات مشابه، باید به بررسی دیدگاه‌ها و مقاصد رهبران روسیه و آمریکا از دعوا بر سر اوکراین پرداخت. پوتین حدود ۱۵۰ هزار سرباز به همراه صد‌ها تانک زرهی و جنگنده‌های پیشرفته از گوشه و کنار روسیه به کنار مرز‌های اوکراین و بلاروس انتقال داده است. آیا امکان دارد این همه سرباز و تجهیزات صرفا برای باج‌گیری از غرب و ناتو باشد؟ یا اینکه اوکراین به ناتو نپیوندد؟ بدون شک باید عمیق‌تر به موضوع نگریست. از زمان فروپاشی اتحاد شوروی تاکنون، مردم روسیه در آرزوی به‌دست‌آوردن مرز‌های سابق لحظه‌شماری می‌کنند و اگر رهبری بتواند به این مهم دست یابد، دیکتاتور یا دموکراتیک، از سوی مردم روسیه مورد استقبال قرار می‌گیرد و نامش در کنار امپراتور‌های بزرگ تزاری در تاریخ روسیه به ثبت خواهد رسید. از زمان گورباچف تاکنون هیچ رهبری در روسیه نتوانسته به این آرزوی مردم جامه عمل بپوشاند.

ولادیمیر پوتین تنها رهبر روسیه است که جرات کرده به جمهوری‌های سابق شوروی گهگاه دست‌اندازی کرده و نام‌و‌نشانی از خود به جای بگذارد. روسیه به بخش‌هایی از گرجستان حمله‌ور شد و اوستیای جنوبی به‌صورت شورشیان طرفدار روسیه در درون گرجستان شکل گرفت. همین سیاست در مورد آبخازیا پیاده شد و غده سرطانی دیگری در درون گرجستان به وجود آمد. اولین دست‌اندازی رسمی به خاک اوکراین، در سال ۱۳۹۳ صورت گرفت و در درگیری با اوکراین، جزایر کریمه را به خاک روسیه افزود. تا آن موقع، روسیه به‌عنوان یک قدرت منطقه‌ای تلقی می‌شد و پوتین از این تلقی احساس خشم بسیاری داشت و می‌خواست نشان دهد قدرتی جهانی است. از‌قضا با یک اشتباه، ایران از روسیه دعوت کرد با نیروی هوایی به خاک سوریه بیاید و خودش نقش نیروی زمینی را بر عهده داشته باشد؛ با این تصور که فرماندهی و برنده اصلی در جنگ، نیروی زمینی است و ایران می‌تواند هدایت امور سوریه را در دست خود نگه دارد. با بروز این اتفاق و برتری روسیه در صحنه سوریه و توجه آمریکا، اسرائیل و اروپا به نقش روسیه، پوتین اعتماد‌به‌نفس چندانی پیدا کرد که به تکمیل نقش تاریخی خود در بسط و گسترش حدود و مرز‌های روسیه بپردازد. اداره‌ کردن ما در سوریه به ترتیبی که رضایت و شعف اسرائیل و به تبع آن غرب را به همراه داشت و به دنبال آن هدایت کلاف مذاکرات هسته‌ای و برجام از سوی سفیر روسیه در وین، جایگاه مطمئن‌تری برای روسیه در جهان رقم زد. پوتین احساس کرد وقت مناسب فراهم شده و باید برگی دیگر در راستای احیای مرز‌های سابق به اجرا بگذارد.

بی‌شک هر رهبری قادر باشد در این راستا گام بردارد، آن‌قدر از سوی مردم روسیه محبوب خواهد بود که هیچ معارض سیاسی‌ای در مقابل او یارای ایستادگی نخواهد داشت؛ بنابراین در نگاه پوتین هر برگ برنده‌ای در راستای گسترش مرز‌ها به دست آورد، بهترین راه از میان برداشتن هر ناراضی سیاسی نظیر نوالتی خواهد بود که از سوی غرب به‌عنوان آلترناتیو پوتین مورد حمایت قرار می‌گیرد. همین خط‌مشی از سوی رهبران چین اتخاذ شد و در ۴۰ سال گذشته همه تلاش خود را بر احیای مرز‌های چین سابق گذاشتند و هنگ‌کنگ و ماکائو را به دست آوردند و درصدد کسب مالکیت و حاکمیت تایوان به‌عنوان آخرین قطعه جداشده در سال ۱۹۴۹ از سرزمین اصلی هستند. این اقدامات رهبران چین در کنار سیاست در‌های باز چین برای جذب سرمایه‌گذاری خارجی و رشد و توسعه اقتصادی، باعث تقویت روحیه مردم چین و قبول حاکمیت کمونیستی شده است. ژاپن هم با بسیج آرزو‌های مردم حول بازپس‌گیری جزایر ساخالین که در واپسین روز‌های جنگ دوم جهانی به دست شوروی سابق اشغال شد، توانسته به وحدت ملی مردم خود پاسخ مناسبی دهد. با اینکه انقلاب نقطه‌عطفی برای بازنگری در حدود و مرز‌های ایران به‌شمار می‌رفت، اما دولت‌ها نه‌تن‌ها توجهی به این عامل مهم نداشتند، بلکه در وادی دیگری به سر می‌بردند و مقاصد دیگری را دنبال می‌کردند. نگرانی آمریکا این نیست که در اوکراین جنگ واقعی صورت گیرد، بلکه برعکس برای گیرانداختن روسیه، این جنگ شاید لازم باشد. به همین خاطر بایدن با صراحت اعلام کرده اوکراین عضو ناتو نیست که ناتو نیروی نظامی به آنجا گسیل دارد. این سیگنال باعث تشویق پوتین به ورود نظامی به اوکراین می‌شود که در راستای اهداف آمریکاست. اما موضع اروپا با آمریکا در این مورد متفاوت است.

اروپا مایل است جنگ در اوکراین شعله‌ور نشود که از آن طریق کل اروپا در خطر جنگ و درگیری قرار گیرد. به هدف دیگر آمریکا مبنی بر کاهش قدرت اقتصادی روسیه، می‌توان به بهانه تعرض روسیه به اوکراین جامه عمل پوشاند. اروپا و آمریکا متحدا هشدار داده‌اند در صورت تعرض روسیه به اوکراین یا به‌خطر‌افتادن تمامیت ارضی اوکراین، تحریم‌هایی کمرشکن در انتظار روسیه خواهد بود. روسیه هم در فکر تحریم غرب بر روی دو ماده فلزی صادراتی تیتانیوم و پالادیوم است که از اولی در ساخت هواپیما و از دومی در تولید خودرو استفاده می‌شود. آمریکا هم چند سال است به انتقاد از آلمان پرداخته که چرا لوله گاز صادراتی روسیه نورداستریم ۲ از روسیه به آلمان کشیده شود؟ و بحران اوکراین فرصتی مناسب را برای تعطیل‌کردن این پروژه گازی به‌طور طبیعی فراهم کرده است. آلمان به شرطی با تعطیلی این پروژه موافق است که گاز جایگزینی به جای گاز روسیه معرفی شود. اگر همه امکانات جهانی جست‌وجو شود، با کمال تعجب، تنها گاز صادراتی ایران که به‌نوعی در سال‌های اخیر به‌طور غیر‌مستقیم در کنترل روسیه قرار گرفته است، می‌تواند جایگزین گاز روسیه شود. اما سؤال اصلی این است که آیا مسئولان در ایران متقاعد شده‌اند بر اساس منافع ملی به دعوای روسیه و آمریکا بیندیشند؟ اگر روسیه به جای ایران بود، همچنان که بار‌ها نشان داده است، به چیزی جز منافع ملی کشورش نمی‌اندیشید.

به این پست امتیاز دهید.
بازدید : 346 views بار دسته بندی : دسته‌بندی نشده تاريخ : 23 فوریه 2022 به اشتراک بگذارید :
دیدگاه کاربران
    • دیدگاه ارسال شده توسط شما ، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
    • دیدگاهی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد.